كلمه خود شيفتگي ترجمه واژه Narcissistic است كه درواقع از نام يكي از شخصيتهاي اسطورهاي يونان با نام نارسيس يا ناركيسوس وام گرفته شده است. در فارسي به نارسيس، نرگس گفته ميشود. داستان اين شخصيت اسطورهاي را از كتاب فرهنگ اساطير كلاسيك نقل ميكنيم: "ناركيسوس پسر رودخانهي كفيسوس (در بريتانيا) از ليريوپهي حوري. وقتي كودك بود، مادرش از تيرسياس پرسيد كه آيا پسرش عمر طولاني خواهد كرد يا نه؟ تيرسياس در جواب گفت:"خواهد كرد به شرط اين كه هيچگاه خودش را نشناسد." اين جواب نوعي معما بود؛ كه آن موقع كسي معنايش را در نيافت. ناركيسوس در جواني چنان زيبا بود كه عدهي بسيار زيادي اعم از مردان و زنان به او اظهار عشق كردند، اما او همه را پس راند. سپس اخوي حوري عاشقش شد. اخو هر بار كه زئوس با حوريهاي ديگر عشق بازي ميكرد با وراجيهايش به زئوس ميفهماند كه هرا دارد ميآيد، به همين سبب، هرا مجازاتش كرد و قوهي تكلم را از او گرفت، و فقط اين توانايي را به او داد كه هرچه ميشنود هجاي آخر آن را تكرار كند، ناركيسوس به اِخو اعتنا نكرد و اِخو ذره ذره از بين رفت و صرفاً صدايش باقي ماند. اما ناركيسوس به دليل سنگدلياش سرانجام مجازات شد. يكي از عاشقاني كه با جواب منفي ناركيسوس مواجه شده بود به نِمِسيس شكايت برد و نمسيس هم ناركيسوس را محكوم كرد به اين كه در بركهاي دركوه هليكون محو تماشاي تصوير زيباي خودش درآب بشود. ناركيسوس هرچه بيشتر نگاه كرد، بيشتردلباختهي خود شد. ناركيسوس در طلسم اين سوداي خام گرفتار شد: هرروز كنار بركه آرميد، تا سرانجام پژمرد و مُرد. خدايان او را به گل نرگس تبدیل كردند.